توضیحات
یک شب پاییزی امیر بعد از ۱۲ سال به وطن برمیگشت تا پس از سالها دوری از وطن بتواند در صنعت ایران مشغول به فعالیت شود. هفته گذشته طی یک جلسه آنلاین با یکی از خودروسازهای داخلی به توافق رسیده بود که به مدت یکسال باهم همکاری کنند و اگر هر دو راضی بودند این قرارداد را تمدید کنند. باران بی امان می بارید درب آسانسور باز شد و بعد از سالها امیر درب خانه خود را دید دربی چوبی و اصیل و آرام با اصالتی مثال زدنی. درب به همان حالتی که با او خداحافظی شده بود مانده بود با آن رنگ پلی یورتان، آن قامت بلند و چارچوب لوکس ۱۸ سانتیمتری که با رنگ الکترواستاتیک پوشش داده شده بود.
امیر محو خاطرات خود بود و محو تماشای درب؛ همان که سالها توانسته بود از خانه امیر محافظت کند. ناخودآگاه دستش به سمت درکوب درب رفت همان دستگیره ایرانی که سالها پیش روی درب نصب شده بود با همان کیفیت روز اول خودنمایی میکرد.
امیر از کیف خود کلید را درآورد و به سمت قفل برد امیر این کیفیت قفل را خوب میشناخت قفلها از برند کالی ترکیه بود.
درب ضد سرقت خانه به همان حالتی که آخرین بار ۱۲ سال پیش قفل شده بود مانده بود چه از نظر دوام و جلای رنگ چه از نظر استحکام و تاب برنداشتن.
۳ لولای این درب حتی بعد از سالها روان و بدون صدا باز درب را باز کرد. داخل خانه شد و درب را بست چشمی نصب شده روی در را بررسی کرد که بعد از سالها چقدر باکیفیت است.
در بسته شد و دیگر از صدای رعد و برق خشن خبری نبود چرا که در ساختار داخلی این درب از ورق یونولیت استفاده شده بود.
امیر شبی امن و آرام را بعد از سالها شلوغی و استرس کار دور از وطن در خانه خود تجربه کرد.





دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.